بسیاری از سازمانهایی كه به مدیریت دانش میپردازند، اغلب آن را بهصورت مجزا و مستقل از اهداف استراتژیک فعلی سازمان میبینند. برخلاف آنكه دانش را بهعنوان منبع مزیت رقابتی شناسایی میكنند، اغلب برنامههای مدیریت دانش، مستقیماً به استراتژی مربوط نمیشوند. اغلب، كاركنانی كه نقش جدیدالتأسیس CKO را بر عهده میگیرند، با افرادی كه مسئولیت برنامهریزی، و بینش استراتژیک سازمان را بر دارند، مرتبط نیستند. در عوض CKOها بر Initiativeهای مدیریت دانش، كه برای دستیابی به اهداف مبهمی (مانند بهبود بهاشتراکگذاری دانش، یا افزایش در دسترسپذیری دانش) طراحی شدهاند، نظارت دارند. بسیاری از این Initiativeها، اصولاً ربطی به دانش ندارند بلكه بیشتر مربوط به فناوری یا ایجاد سیستمهای اطلاعاتی هستند.
تعداد اندكی از افراد میدانند كه این سیستمهای ممكن است بهعنوان پیشزمینهای مؤثر عمل كنند اما ضمانتی برای خلق، كد كردن یا به اشتراک گذاشتن دانش نیستند. همانگونه كه تحقیقات واندا اركیلوسكی نیز نشان داد، استفاده از Lotus Notes، تغییرات اندكی در تبدیل فرهنگ احتكار دانش (Knowledge-Hoarding) یا به اشتراکگذاری دانش (Knowledge-Sharing ) داشته است.
بهطور كلی، تلاش برای مدیریت بهتر دانش، منجر به باور و رویكرد بیهدفی به سوی اشتراک دانش بیشتر (با استفاده از فناوریهای تسهیلگر) میشود. گاهی این تلاشها مؤثر است اما اغلب ناكارا است. بسیاری از انبارههایی (Repository ) كه ایجاد شدهاند، دارای محتوای اندكی، یا برعكس با چنان محتوای عظیمی هستند كه كیفیت و مربوط بودن آنها را زیر سؤال میبرد. دلیل عمده برای این كوتاهیها، آن است كه تعداد كمی از افراد این سؤال را از خود میپرسند كه «كدام دانش برای استراتژی واحد كسب وكار، یا سازمان مهم است» و بنابراین كدام دانش بایستی كد شده و به اشتراک گذاشته شود و چه كسی با چه كسی بایستی این دانش را به اشتراک بگذارد. تلاشهایی كه كارا بودهاند، اغلب بر بهبود كارایی فرآیند عملیاتی متمركز بودهاند و از این طریق موجب بهبود كد كردن و یا تجارب توزیع دانش در مناطق مختلف شدهاند.
با افزایش تلاش سازمانها در جهت یادگیری پیادهسازی Initiativeهای مدیریت دانش، اغلب سازمانها با قفلها و درهای بسته و موانعی از سوی سایر سازمانها مواجه شدهاند. در بسیاری موارد، مدیریت دانش نسل اول، دارای ویژگی «یک اندازه مناسب برای همه» بود كه در حقیقت زمینه را نادیده گرفت و اهمیت ارتباطات بین دانش، استراتژی و فرهنگ را دستكم میگرفت. دور از انتظار نیست كه تعداد زیادی از این تلاشهای، امیدواری اولیه پیادهسازی مدیریت دانش (استفاده از دانش برای خلق مزیت رقابتی) را ناامید میساخت.
منبع
مجموعه مقالات كنفرانس مدیریت دانش (به ویراستاری نوناكا و همكاران، 2007) از مقاله پروساک و ویز با عنوان دانش در تنظیمات سازمانی
نوشته از: محسن روحالامین
ثبت نظر