توسعهی سریع و شتابان اقتصاد جهانی بهمپیوسته، حکایت از ضرورت توسعهی قابلیتها و تواناییهای منابع دانشی کسبوکار دارد. در پاسخ به این ضرورت در دهه 90 مدیریت دانش به شکلی فراگیر مطرح شد و توسعه یافت. پس از گذشت سالیان وقوع رویدادهایی از جمله:
– سازمانهایی که پیادهسازی مدیریت دانش را برونسپاری کرده بودند به آن به عنوان یک شایستگی محوری نگاه نمیکردند.
– کتابهای با موضوع مدیریت دانش که زمانی در لیست 10 کتب پرفروش در دنیا قرار داشتند، کمتر مورد توجه قرار میگرفتند.
– نویسندگان کمکم شروع به نوشتن درباره مرگ مدیریت دانش کردند.
– نیمی از کنفرانسهای مدیریت دانش کانادا به علت کمبود علاقهمندان لغو شد و … ،
در اینکه دانش و آموزههای سازمان و کسبوکار باید مدیریت میشد شکی نبود ولی سازمانها سرمایهگذاریهای نامناسبی در این رابطه داشتند چراکه رشد سازمانی و توسعه خلاقیت دیده نمیشد، به روند تصمیمگیریهای مدیریتی کمکی نشده بود، کارایی و بهرهوری افزایش نیافته بود.به این ترتیب ضرورت توجه به پارهای عوامل و ابزار مؤثر برای موفقیت پروژههای مدیریت دانش احساس شد. در ادامه به برخی عوامل اشاره میکنیم و در بخشهای آتی در مورد ابزارها و پارادایم جدید مدیریت دانش مطالبی مطرح خواهیم کرد.
شبکههای اجتماعی [Social networks]
ساختارهای سنتی و نقشه فرایندهای کسبوکار اطلاعات بسیار کمی در مورد اینکه کارها در سازمان دقیقاً چطور انجام میشوند، میدهد. واقعیت این است که جریان کار و دانش اکثراً براساس روابط و الگوهای غیررسمی بین کارکنان ایجاد میشود. آنالیز شبکههای اجتماعی توسط رهبران سازمانهای بزرگ برای درک سازمان غیرقابل مشاهده و دخالت در آن برای افزایش بهرهوری و کارایی عملیات دانشی به کار میرود.
همکاری [Collaboration]
در اقتصادی که به شدت به دانش تخصصی وابسته است، همکاری یک اصل بسیار ضروری است. بعضی رویکردهای مدیریت دانش مثل انجمنهای کاری به این موضوع اشاره دارند. آنچه مهم است تأکید و تمرکز بیشتر بر همکاری بین اعضاء، تیمها، واحدهای سازمانی و استفاده از ابزارهایی مانند ویدئو کنفرانس، وبکنفرانس. اکنون سازمانها به شدت بر روی توسعه فرهنگ و مهارتهایی کار میکنند که یک همکاری قوی و ارزشمند را برای سازمان به دنبال داشته باشد. ضمن اینکه استقرار فرایندهای مدیریت دانش در یک سازمان واقعاً نیازمند استفاده از تمام پتانسیلهای همکاری است.
تناسب [Relevance]
با توجه به حجم عظیم اطلاعات که هر روز برتعداد آنها افزوده میشود، بحث یافتن و در اختیار داشتن اطلاعات مرتبط بسیار مهم است، به گونهای که ابزارهای تکنولوژیک بسیاری در این رابطه ایجاد شده است و سایتهایی نظیر آمازون به خوبی از چنین ابزارهایی بهره میبرند.
جریان کار [Work flow]
دانش در تمام سازمان جاری است. سازمانها در آینده فرایندهای خود را به Platformهایی برای تسهیل جریان کار تبدیل خواهند کرد. به عبارتی دیگر، یادگیریها در خلال جریان کار بسیار مهم است و بخش عمدهای از دانشها در آنجا تولید میشود و سازمانها به دنبال یکپارچهکردن تمام منابع یادگیری در جریان کار هستند.
ارتباطات دانش محور [Knowledge-based relationships]
امروزه تمام مشتریان و تأمین کنندگان سازمانها به منظور ایجاد ارزش افزوده برای خود در پی به وجود آوردن ارتباطاتی با سازمان هستند. سازمانها دریافتهاند که برونسپاری تنها زمانی مؤثر است که جریانات دانش مؤثری بین آنها برقرار گردد. شرکتهای حرفهای متوجه شدهاند که نه تنها مشتریانشان خواهان ایجاد رابطه برای انتقال دانش هستند بلکه به تجربه مشاهده کردهاند که این امر سبب افزایش رضایت و وفاداری مشتریان میشود. روابط، آینده جامعه و کسبوکار را میسازند و قلب تپنده آن تبادل دانشهای غنیشده است.
منابع
Advanced human technologies group (http://ahtgroup.com)
The Future of Knowledge Management(blogs.salon.com)
نوشته از: محسن روحالامین
ثبت نظر